سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۱۷ ق.ظ
جلوه مهتاب
مسعود رضایی بیاره
جلوه ی مهتاب
به کجا مــی برد این موجـــهی گــرداب مرا
چنـــــــگ در دل زدهام تــــا نبــــرد آب مــرا
چــون پلنگی کـه پــرد بر سر کهسار جنون
بی خـود از خویش کند جلوهی مهتاب مرا
همه شب جلوهی چشمان خیال انگیزت
نگـــــــذارد که برد ثـــــانیهای خــــواب مرا
برگ افتــــــاده به گـــرداب جنونیم و خیال
پیچهـــا می دهد این چرخهی بی تاب مرا
کشته ی خنجر خــویشیم و درودی نرسد
از دوچشمان به هم خفتــهی سهراب مرا
۹۵/۰۸/۱۸