مسعود رضایی بیاره
وفا
وفا کـردم ، وفــا با مـا نـکردی
مـرا آتش زدی ، پـروا
نـکردی
صدا کـردم ، صدایم را شنیدی
نگاهـم کردی و لب وا
نـکردی
سراپا سوختم ، دیدی و رفتی
مرا کشتی ولی حاشا نـکردی
به یاد آور مرا روزی که دیگر
ز مــا عاشقتری پیــدا نــکردی
نگفتی بی وفـایان را عـدم به
تو هم ای بی وفا آیــا نـکردی
۰ نظر
۱۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۲۲