آوای سهره

شعر و ادبیات

آوای سهره

شعر و ادبیات

شعر و ادبیات

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ق.ظ

سرگشته


مسعود رضایی بیاره


سرگشته

ابرها می آیند
ابرها می گذرند
گاه نمنانک و گهی بارانی
گاه خاکستری و گاهی خشک
گاه چون دیده‌ی عاشق در شب
یک دم آرام و دمی طوفانی
پشت این پنجره‌ی رو به غروب
من آشفته هنوز
در تمام دل شب
در تمام دل روز
به تو اندیشم و آرام آرام
مثل پروانه سبک بال و رها
بین گل های خیال
می گشایم پر و بال
نغمه‌ی گرم نگاهت از دور
مثل خورشید که می پاشد نور
شعله در جان و تنم افروزد
پلک بر هم نهم از جذبه‌ی شوق
اشک در چشم ترم می سوزد
بی تو ای نبض حیات ابدی
گم شدم بین تو و بود و نبود
بین ابعاد زمان
رفته و آمده و حال و هنوز
در دو سوی شب و روز
لحظه ها بی تو چه سنگین وعبث می گذرد
لحظه ها بی تو ز هستی خالی
لخظه ها بی تو یکی جام تهی
لحطه ها بی تو خیالی موهوم
لحظه ها بی تو ز مستی خالی
لحظه ها بی تو غباریست پراکنده و محو
در گذرگاه ملال
بین آینده و حال
که به پهنای زمان می گذرد
بی توچون باد پریشانم و سرگردانم
می دود کوه به کوه
می رود دشت به دشت
لای پرچین درختان کهن
روح گم گشته‌ی من
به عبث می گذرم در دل این دشت تهی
ابر بی بارانم
خالی و پوچ و تهی
گاه گاهی نگهی
به افق می کنم و می گذرم
با تو و نقش نگاهی که به جشمم باقیست
همه جا همسفرم
کودک ذهن من از خاطره هایت لبریز
همه جا کوه به کوه دشت به دشت
از تو و آنچه که بر ما بگذشت
با گل و سبزه و سنگ
گاه با خنده و گاهی دلتنگ
قصه ای تازه و نو می گوید
نفسی همنفسم سبزه و آب
نفسی تشنه تر از روح بیابان عقیم
می دوم در پی تو ، در پی آب ز جوبار سراب
هُرم بی واسطه‌ی خورشیدم
تن من می سوزد
سوختم ، آب شدم ، تفسیدم
تشنه‌ام ، تشنه‌ی تابستانم

۹۵/۰۸/۱۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی