جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۲۶ ب.ظ
نقطه پایان
مسعود رضایی بیاره
نقطه ی پایان
شیواتر از آن طـــرز نگه شاعـــرهای نیست
آهو تـــر از آن چشم سیه ساحرهای نیست
گیرائی و گرمی که در آن چشم سیاهست
در میکده و شعلــــهی هر نــایرهای نیست
در چشم سیاهت اثــری هست که انــگار
در وسعت اندیشه دگر منظـــره ای نیست
در کـــوچه و پس کوچـــهی پــائیزی عمرم
جز پای تو و خش خش ما خاطرهای نیست
آنجا که تـــویی نقطــهی پایان نــگاه است
بعــد از تو دگـــر میمنه و میسرهای نیست
از دور تـــــرا دیـــــدم و هــرگـــز تو نــدیدی
هر مـویرگی را که در آن دلهـــرهای نیست
مــی خــواند اگر سهره غــم انگیز نـوایــی
در محبس در بسته ی او پنجـرهای نیست
۹۵/۰۸/۱۴