شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۲۰ ب.ظ
اهرمن
آتشی در خـــاک ما از خاک چین افتاده است
اهرمن از شرق در این سرزمین افتاده است
نوبهـاران می رسد، بر شاخسارانــم ولـــی
آفتی چــرکین وُ داغـــی آتشین افتــاده است
طرح لبخندی نمی بینم بـه لبها، ای دریــغ
گیسوان آشفته وُ بر چهره چین افتاده است
کوچه خالی، دست خالی، خانه خالی،آسمان
رنگ غم ، آهنگ ماتم بر زمین افتاده است
سوز سرمــای زمستان است وُ یخبندان دی
آنچــه در جــان بهار و فرودین افتاده است
باغبـــان در خواب و آمــد لشکر باد خزان
لای بــاغ لالـــه دست لاله چین افتاده است
مسعود رضایی بیاره